توسط فاطمه فراهانی تاریخ انتشار 2 اردیبهشت 1399 15
تفکر ناراضی در مورد بسیاری از مردم عمومیت دارد که گمان میکنند
هر چه در زندگی به دست میآورند آن طور که باید خوب نیست.
این افراد معمولاً احساساتشان را اینگونه بیان میکنند:
- – تهی(گودالی که هرگز پُر نمیشود)
- – گویی چیزی را گُم کردهاند (آنها نیازمند حفظ دستاوردهایشان هستند).
- _ احساس حقارت در برابر دیگران.
- – تمام چیزهایی که آنها به دست آوردهاند (تمام موفقیتهایشان) ناچیز و بیمعنی است.
- – غیر قابل قبول و آشفته.
برای به دست آوردن ماشینی سریعتر، تعطیلاتی بهتر و یا خانهی بزرگ تنها باید چند قدم برداشت. اگر چه به نظر میرسد برخی میخواهند این «گودال» را با موادی که در اختیار دارند پُر کنند.
» ویژگیهای متفکرین ناراضی:
در تمام روز از نظر فیزیکی و ذهنی احساس ناآرامی و عصبانیت میکنند.
دائماً یک احساس کلی همراه با ترس را تجربه میکنند که به آنها میگوید، اتفاق بدی پیش خواهد آمد.
هر روز با معیارهای متفاوتی خودشان را با دیگران مقایسه میکنند.
یا در گذشته زندگی میکنند و یا در آینده.
اعتماد نمیکنند، بدگمان هستند و فکر میکنند تقلب شده است.
آنها خودشان را باور نمیکنند زیرا نمیتوانند صدایی را که از درونشان میگویند:
«ادامه بده…ثابت کن…عالی باش»… متوقف کنند.
در محل کار:
این مورد مثال مناسبی است از یک تفکر ناراضی در محل کار.
- فکر: باید تا دیر وقت بمانم، زودتر بمانم، زوتر بیابم، بیشتر کار کنم، بیشتر در معرض دید باشم.
- دلایل: بسیار گرفتار کار، نداشتن وقت کافی برا تکمیل کردن کارها.
- انگیزه: حضور داشتن تأثیر خواهد داشت و باعث ارتقای درجه میشود.
- ترسها: کار را در مقابل افراد جوانتر، با استعدادتر و فعالتر از دست خواهم داد.
افسانهای وجود دراد که میگوید کار یک فرآیند کُند است که هرگز کامل نمیشود (درست مثل کارهای خانه). کیفیت میتواند کمیت را تحت تأثیر قرار دهد.
راه حل تکفر ناراضی چیست؟
راه حل این است که دائماً به آدمهای ناراضی یادآوری کنیم که به کمیت مورد نظر دسترسی پیدا کردهاند و اینکه ساعات کار روزانه از نه صبح تا پنج بعد از ظهر است و نه بیشتر.
دلایل تفکر ناراضی چیست؟
تفکر ناراضی مملو از دلایلی است از قبیل:
- نیاز به تماس داشتن و همراه بودن با سایر مردم.
- ترس از اینکه اگر راحت باشند و لذت ببرند، اتفاقی خواهد افتاد و همه چیز را خراب خواهد کرد.
- صدای درونی که میگوید«فقط یک کم دیگر، تو هنوز به آنجا که باید نرسیدهای».
- از سنین کم به آنها گفته شده است «از تو توقع کارهای بزرگی میرود»
- داشتن هدفهای غیرواقعی و جاه طلبیهای شخصی.
- زندگی کردن با معیارهای دیگران و نه ارزشهای خود.
مثال:
شما فکر مدیریت یک شرکت بزرگ را در سر دارید، اما با داشتن مدرک کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی و تجربهی کافی به شما گفته میشود که جدیت لازم را برای این شغل ندارید.
به شما پُست مدیر عاملی یک شرکت کوچک ولی موفق و متخصص را میدهند. حقوق و مزایای این کار عالی است ولی این چیزی نیست که شما میخواستید، برایتان کافی نیست. ممکن است به راحتی موقعیتهای خوب را از دست بدهید فقط به این خاطر که فکر میکنید آن قدر که باید خوب نیستید.
» خودتان را بشناسید
» آیا روند فکر کردن شما به دیگران بستگی دارد؟
آگاه بودن از کارهایی که دیگران انجام میدهند، فشاری را بر شخصی که تفکر ناراضی دارد وارد میکند که باعث میشود همواره خود را در مقام مقایسه ببیند و هرگز به آرامش دست نیابد.
صبح یک روز جمعه باید حیاط خانه را تمیز کنم ( برای اینکه همسایهام هم همین کار را میکند).
یک کلاس آموزش جدید در منطقه باز شده است، چون تمام بچههای همسایهها به این کلاس میروند پس بچههای من هم باید بروند.
با این ذهنیت هر کاری که انجام دهید کافی نخواهد بود.
» بدانید در کجا ایستادهاید
شاید فکر کنید:
« اگر من…
پولدار…
لاغر…
دارای موقعیت بهتر…
بودم، احساس متفاوتی داشتم و احساس رضایتمندی میکردم».
» خواستن همیشه احتیاج داشتن نیست
کسانی که تفکر نارضایتی را دنبال میکنند همیشه روی چیزی متمرکز میشوند که احتیاج دارند و نه چیزی که میخواهند.
- من نیاز دارم به دنبال پیشرفت(مالی، موقعیتی و اجتماعی) باشم.
- اگر چه دلم میخواهد همین جا که هستم باقی بمانم.
- من فکر میکنم باید دست از تجارت بکشم، ولی ادامه میدهم تا ثابت کنم میتوانم.
لیستی از کارهایی که احتیاج دارید انجام دهید و کارهایی که دوست دارید انجام دهید، تهیه کنید.
- آیا این موارد بر هم منطبق هستند؟
- چه چیزی شما را به این سو میراند؟
- وقت بیشتری برای فکر کردن راجع به آنچه واقعاً میخواهید صرف کنید..
- چگونه بر فکرهای منفی غلبه کنیم؟
» همهی ما گاهی فکرهای منفی را تجربه میکنیم،
چگونه ممکن است بر این گونه افکار چیره شویم؟
به بالاترین نقطهی یک تپه شیبدار بروید، بر روی تنفستان تمرکز کنید و از تمام خواستان کمک بگیرید. با تلاش زیاد میتوانید از هر جور فکری جلوگیری کنید. به موضوعات مثبت فکر کنید، روی چیزهایی که به دست آوردهاید تمرکز کنید.
با کسی که از زندگیاش راضی است، صحبت کنید(آدمهای زیادی هستند که اگر چه از نظر جامعه معیارهای موفقیت کمی دارند ولی فکر میکنند، همین کافی است».
برای توجیه کردن خود از افکار منطقی کمک بگیرید.
هر روز به خودتان بگویید که تو عالی هستی!
قدرت تلقین کردن را نادیده نگیرید، در یک مقالهی اختصاصی به قدرت بینظیر تلقین پرداختیم.
مهارتهای تفکر خلاق و رهایی از تفکر ناراضی حاصل فعالیت نیمکرهی راست مغز (شهود، شناخت، الهام) است که البته در سیستم آموزش به آسانی مورد قبول و تشویق قرار نمیگیرد. در واقع میتوان گفت که این فرآیندهای تفکر، غالباً توسط علاقهمندی نیمکرهی چپ مغز یعنی (منطق،تحلیل و قضاوت) سرکوب میشوند.
برای هایی از فکر ناراضی شناخت خود، دیدن نعمتهایی که در زندگی هستند، عدم راضی نگه داشتن دیگران و زندگی در جهت مسیر و هدف خاص خود میتواند به شما کمک شایانی کند تا از این نارضایتی رهایی یابید. اهمیت این توصیهها در جای خود باقی است، اما مهمترین عامل برای آزادی اندیشه و رسیدن به آرامش فکری خواست خود فرد است. فرد باید خودش خواهان رسیدن به آرامش فکری باشد تا بتواند در مسیر زندگی خود تغییرات جدی ایفا کند. بخواهید که تغییر کنید؛ چرا که میتوانید.