7 دقیقه
خود آگاهی چیزی است که میتواند باعث شود ما به نسخهای شادتر و بهتر از خودمان تبدیل شویم.
اینکه از لحظه حال خودمان لذت کافی ببریم و انقدر ذهنمان به گذشته یا آینده نپرد و زمان حال را از دست ندهیم.
شاید برنامه ریزی و هدف گذاری جزو ملزومات زندگی باشد، اما چون اینده خیلی غیرقابل پیشبینی است، بهتر است ابزاری به نام «خودآگاهی» را هم هممراه خودمان داشته باشیم تا حتی اگر به اهدافمان نرسیدیم، لااقل از تک تک لحظاتمان استفاده کرده و لذت برده باشیم.
امروز در این مقاله سه گانه خودآگاهی برای شما تشریح می شود:
بدن آگاهی
ذهن آگاهی
احساس آگاهی
و این سه گانه را با سه راه ساده و فوق العاده توضیح دهم:
پیاده روی و قدم زدن
نوشتن
مدیتیشن
خودآگاهی، یک فرامهارت مهم
خودآگاهی را می توان به عنوان یکی از مهمترین فرامهارتهای زمانه توصیف کرد. همانطور که گوستاوو رازتی (Gustavo Razzetti) میگوید:
«یک فرامهارت، چیزی است که مهارتهای دیگر را شکوفا و فعال میکند.»
درست مثل یک کاتالیزور برای یادگیری و ساختن مهارتهای جدیدتر!
متناسب با این توصیف، میتوانیم خودآگاهی را یک «فرامهارت» توصیف کنیم.
وقتی آن را داشته باشیم، میتوانیم به چشمانداز تجربه درونی خود دسترسی پیدا کنیم. این برای تصمیمگیری خوب در راستای همسویی با خودمان ضروری است. آیا این اساس پیشرفت در دنیای بینهایت پیچیده و مبهم ما نیست؟
حال من سه جنبه از خودآگاهی را برای شما اینجا نام بردهام: «بدن آگاهی»، «ذهن آگاهی» و «احساس آگاهی»
بدن آگاهی:
آگاهی از جسم فیزیکی تان. این شامل تمام ورودیهای حسهای شما است: لمس، بویایی، شنوایی، بینایی و چشایی. این ادراکات ممکن است از خارج از بدن شما یا از درون آن بیرون بیاید.
ذهن آگاهی
آگاهی از فرآیندهای ذهنی شما. این به این معنی است که تمام فعالیتهای ذهنی، شامل افکار شفاهی، تصاویر ذهنی، پیشبینیها و برنامههایی که از طریق آنها با جهان تعامل برقرار میکنید.
احساس آگاهی
آگاهی از احساسات خود. با آگاه شدن از احساسات لحظهای شروع میشود. هم چنین ادراک حالات احساسی طولانیتر مثل نگرش و جهان بینی.
البته این سه جنبه به هم متصلاند و هم پوشانی دارند. این به این معنی است که هر زمان که هر کدام از آنها را مورد بررسی قرار میدهید، دو مورد دیگر نیز سود میبرند. از آنجا که خودآگاهی، مجموعهای از ادراکات فیزیکی، ذهنی و احساسی شما است، حتی اگر به یکی از عناصر توجه کنید، دو عنصر دیگر هم افزایش مییابد.
من متوجهشدهام که هر چه بیشتر احساس راحتی کنم، بیشتر از مزایای خودم آگاهی پیدا خواهم کرد. به همین دلیل است که من به پرورش خود از طریق فعالیتهای ساده اعتقاد دارم.
در زیر، من با شما سه روش را به اشتراک میگذارم که دوست دارم از آن برای توسعه دانش خود در یک روش بدون فشار استفاده کنید:
راه رفتن برای «بدن آگاهی»
بدن شما باهوشتر از آن چیزی است که فکر میکنید. مادهای که آن را تشکیل میدهد، عقل و خرد ذاتی خودش را دارد. بیشتر آگاه شدن از احساسات بدنی، یک راه برای بهرهبرداری از این عقل است.
آلن لانجر (Ellen Langer) استاد روانشناسی دانشگاه هاروارد میگوید:
«وقتی ما نسبت به اشارات ظریفی که بدن ما ارسال میکند غافل هستیم، اغلب فرصت اولیه را از دست میدهیم تا متوجه شویم که داریم از تعادل خارج میشویم. ما ممکن است قبل از اینکه متوجه شویم سلامتی ما رو به وخامت است، علایم جدی ایجاد کنیم.
پیشگیری از بیماری جسمی تنها یکی از دلایل پرورش بدنآگاهی است. یک راه عالی برای انجام این کار، پیادهروی ترجیحا در طبیعت است.»
برای اثربخشی بیشتر، بهتر است از وسایل الکترونیکی همچون موبایل در طول پیاده روی استفاده نکنیم. وقتی فقط شما و دنیای طبیعی باشید، بدن آگاهی بهتری را تجربه خواهید کرد.
برای شروع این تمرین میتوانید همگام با نفس زدن و پیادهروی روی خود تمرکز کنید. به سادگی به الگوی تنفس خودتان توجه کنید. زمانی که از تنفس خود آگاه شدید، به قدمهای خود توجه بیشتری کنید. به شیوه گام برداشتن خود دقت کنید که چطور این همه هماهنگ و زیباست. پای راست، پای چپ، پای راست، پای چپ و تکرار و تکرار…
آیا میتوانید ماهیچههای پاهای خود را احساس کنید که دارند تلاشی ساده اما پیوسته انجام می دهند؟ بالاتنهتان وقتی راه میروید چطور تغییر میکند؟
کاملاً ریلکس و آرام باشید و عجله نکنید. پیادهروی خود را به یک مشاهده جالب تبدیل کنید…
اگر راه رفتن را دوست ندارید، ورزش دیگری را امتحان کنید و همینطور به بدن خودتان سفری دلانگیز داشته باشید…
نویسندگی برای «ذهن اگاهی»
برای آگاه شدن از افکار خود، بنویسید…
تنزین پالمو (Tenzin palmo)، یک راهبه بودایی که 12 سال در یک غار تبتی به سر میبرد، یک مشاهده سرگرمکننده به وجود آورد:
«ما دقیقا نمیدانیم فکر چیست، با این حال همیشه فکر میکنیم.»
در واقع تعریف کردن این موضوع سخت است. آگاه شدن از تمام افکار ناشی از ذهن در طول روز، سخت است. خبر خوب این است که شما مجبور نیستید همه آنها را متوجه شوید. برای شروع، به شناسایی آنهایی که به طور منظم ظاهر میشوند بپردازید..
همه ما افکاری تکراری و همیشگی داریم. به آنها «عادتهای ذهنی» میگوییم. یعنی الگوهایی که در آن ذهن، اطلاعات را پردازش میکند.
دانستن عادات ذهنی شما به شما کمک می کند رابطه خود را با خودتان تعیین کنید. از طریق باورهایی که دارید، شما نسخه منحصر به فرد خود از واقعیت را بسازید.
یک راه موثر برای آگاهی بیشتر از فعالیت ذهنی تان نوشتن است.
نوشتن به شما این امکان را میدهد که تفکر خود را ثبت کنید و بعدا از دید متفاوتی به آن نگاه کنید. زمانی که افکار خود را به کلمات مکتوب جلب میکنید، فاصلهای را ایجاد میکنید که از آن میتوانید به آنها نگاه کنید، گویی که آنها متعلق به شما نیستند. این به شما این امکان را میدهد که یک ایده بهتر از آنچه ذهن شما در زندگی روزمره انجام میدهد، به دست آورید.
بهترین زمان برای انجام این کار، صبح است، به عنوان یکی از اولین چیزهایی که بعد از بیدار شدن از خواب میبینم. این تضمین میکند که من میتوانم افکار خود را قبل از دریافت هر ورودی از دنیای بیرون بیان کنم. به این طریق، افکاری که بیرون میآیند واضحتر و منحصربه فردتر هستند، به جای اینکه واکنشی به کسی یا چیزی باشند.
شما مجبور نیستید به هیچ شکل خاصی از نوشتن متعهد شوید. این تازه کمک میکند که در چارچوب ها گیر نیفتید و آزادانهتر در فضای نویسندگی پرواز کنید.
نکته مهم در اینجا این است که شما باید آنچه را که مینویسید، بعدا دوباره بخوانید. مطمئناً متعجب خواهید شد. همین الان نوشتههای شش ماه پیش خودتان را که بخوانید، احتمالا تعجب می کنید که در آن زمان به آن نوع افکار فکر می کردید.
مدیتیشن برای «احساس آگاهی»
مدیتیشن انجام دهید تا از احساسات خود آگاه شوید. احساسات، بخش مرموزی از تجربههای انسانی هستند.
برخی از معلمان روحانی آن را «انرژی در حرکت» مینامند و به ما توصیه میکنند که آنها را به طور کامل تجربه کنیم. روان شناسان پیشنهاد میکنند که احساسات دردآور ممکن است نشانههایی از نیازهای برآورده نشده داشته باشند. از دیدگاه تکاملی، عواطف، واکنشهای انطباقی هستند که تضمین میکنند ما اقدامات لازم را برای حفظ خود انجام میدهیم.
احساسات بدون شک محرک قدرتمند رفتار ما هستند. به همان اندازه که ما دوست داریم فکر کنیم که ما موجوداتی منطقی هستیم، تصمیماتی که میگیریم، اغلب بر پایه انگیزههای عاطفی-احساسی هستند.
اگر شک دارید، برخی از تکنیکهای مورد استفاده توسط بازاریابان را بررسی کنید. اغلب، وظیفه اصلی آنها مهندسی احساسات است تا مشتریان را به کارهای مورد نظر و خریدهای مورد نظر هدایت کنند.
اولین قدم برای انجام این کار این است که از احساساتی که دارید آگاه شوید.
در فرهنگ ما اغلب از نمایش و صحبت کردن در مورد احساسات دلسرد میشویم. به ما گفتهشده که احساس عصبانیت، غم یا استرس وجود ندارند و خیالبافی است! زمانی که این پیام بیش از پیش تکرار میشود، ما یاد میگیریم که نه تنها احساسات خود را سرکوب کنیم، بلکه احساسات دیگران را هم نادیده بگیریم.
به دلیل برخی از مکانیزمهای خود فریبی، ممکن است احساسات نسبت به ادراکات فیزیکی یا ذهنی ما دشوارتر باشند. به همین دلیل است که پیدا کردن آنها در یک محیط مدیتیشن آرام مفید است.
دو نقطه اصلی این نوع مراقبه عبارتند از:
1- به حداقل رساندن ورودی از دنیای خارجی
2- استراحت کافی برای ذهن و مغز
مفید است که این نکات کلیدی را برای مدیتیشن به یاد داشته باشید:
از محیطی عاری از حواسپرتی، راحت و ایمن اطمینان حاصل کنید که بتوانید مدت زمانی را به آرامش کامل اختصاص دهید.
تلاش کنید ذهنتان جای دیگری نرود. آن را همینجا نگه دارید. اگر توجه شما به جای دیگری غیر از اینجا و الان است، قادر نخواهید بود از احساسات خود آگاهی پیدا کنید.
با خودتان مهربان باشید و به همه احساسات اجازه دهید که بیایند.
زمانی که به خودتان اجازه میدهید احساس کنید، به بهترین نسخه خودتان نزدیک میشوید.
خودآگاهی؛ بنیاد رشد شخصی
خودآگاهی چیزی نیست که شما بتوانید در آن برنامهریزی کنید، اندازهگیری کنید یا پیش بینی بلکه یک اکتشاف است. این فرآیند ساخت سالمترین و معتبرترین رابطه با خودتان است.
من این فاکتور را به عنوان نقطه شروع برای هر چیز دیگری که میخواهید در زندگی به دست آورید، میبینم. این یک پایه است که تمام تلاشها در آن ریشه دارد. بدون اینکه خود را به اندازه کافی خوب بشناسید، بعید است که تصمیمات درست را بگیرید و اهداف معنیدار خود را تعیین کنید.
افرادی که به اندازه کافی خودآگاه نیستند، تازه در نیمههای عمر از خواب بیدار میشوند و بحرانهایشان آشکار میشوند. تازه میفهمند نردبانشان را به دیواری اشتباهی تکیه داده بودند.
امیدوارم که شیوههای ساده راه رفتن، نوشتن و مدیتیشن به شما کمک کند.