هرگاه قدمی متفاوت برمیداریم، جهان هستی نیز به شیوه متفاوتی به ما نشان میدهد. وقتی سپاسگزاری میکنیم، میبینیم که از قبل همهچیز وجود داشته و این خودمان بودیم که در حال ساخت دیواری بتنی، جلوی منظرهای شگفتانگیز بودیم. وقتی چیزی را طلب میکنیم، به اندازه اهمیتی که برایمان دارد به آن دست پیدا میکنیم و این زیباترین بخش زندگی در جهانی پر از شگفتی است. تا قدم سوم با هم بالا آمدیم، در این قسمت، نکتههای این قدم را موشکافی میکنیم.
از خودمان چه بپرسیم؟
جهان هستی تمام سوالات ما را میشنود و به آنها پاسخ میدهد.
مایکل برنارد بکویث نویسنده آمریکایی، استاد قانون جذب و علم ذهنیت
» خواسته شما چیست؟
بیایید فرض کنیم شما قبلا چند دقیقهای فکر کردید و الان دقیقا میدانید که چه میخواهید. طی قدمهای گذشته نیز خواسته خود را به طور واضح تصور کردهاید؛ لذت داشتنش را تجربه کرده و بعد هم رهایش کردید. مثلا شما تا شهریور ماه همین امسال، 300 میلیون تومان پول میخواهید. حالا باید از خودتان بپرسید: من چطور میتوانم طی 3 ماه، 300 میلیون تومان درآمد داشته باشم؟ من چطور میتوانم به خواسته خودم برسم؟ از چه راههای قانونی و اخلاقی میتوان این پول را در این مدت بهدست آورد؟ چطور؟ از چه راهی؟
یادتان باشد درست مثل یک کودک سوال بپرسید؛
بدون حسرت، بدون نگرانی، با اطمینانی از اعماق وجود برای اینکه حتما جواب را خواهید یافت.
زمانی که شروع به پرسیدن میکنید، در آگاهی قدم برمیدارید. آنگاه «قانون بخواهید تا داده شود» فعال شده و شما نیروهای رسیدن به خواسته خود را به اندازه ایمانی که به خودتان دارید به سمتتان جذب خواهید کرد.
از ثانیه بعد از پرسیدن سوال از خودتان باید به راداری تبدیل شوید که همه جوره آماده دریافت پاسخ باشد.
» پاسخ را چگونه دریافت خواهم کرد؟
بسته به اینکه چه سوالی پرسیدید و چه مقدار احساس خود را خرج آن کردید زمان و شیوه دریافت پاسختان متفاوت خواهد بود. اما باید آماده باشید. پاسختان به سرعت به سمت شما میآید و هنگامی که بیاید شما او را کاملا خواهید شناخت.
این پاسخ، مثل تفکر شانس نیست که بیاید و برود و شما نفهمید. خودش را به شما حسابی نشان میدهد. اما باید به گوش باشید. شاید پاسخ خود را در حالی که از خیابان عبور میکنید از زبان عابر کنارتان بشنوید، شاید آن را در یک سطر از کتابی که در حال مطالعه آن هستید پیدا کنید، شاید آن را از زبان بازیگر سریالی بشنوید که هر شب آن را تماشا میکنید، شاید پاسخ شما عنوان کتابی باشد که به طور اتفاقی هنگام عبور از کنار ویترین یک کتابفروشی، خودش را به سمت چشمان شما دوانده است. اما شما میدانید که در این جهان، هیچ اتفاقی نمیافتد و همهچیز بر اساس دلیل و علتی جریان دارد. بنابراین، برای دریافت پاسختان، همه چشم و گوش شوید.
خداوند به بعضیها بیشتر از دیگران میبخشد چرا که بعضیها بیشتر از دیگران میپذیرند.
ارنست هولمز نویسندهی آمریکایی
شاید کمی خندهدار به نظر برسد اما حقیقت دارد. شما منابع را به سمت
خودتان جذب خواهید کرد چون تمرکزتان را روی خواسته خود گذاشتید و سوال
پرسیدید.
ماجرای چای، کتاب و برادری که شما را به دنبال خودکار فرستاد را هنوز به یاد دارید؟
از نظر روانشناسی وقتی روی خواستهای متمرکز میشوید در واقع گزینش انتخابی
را در جهت معکوسش انجام دادهاید. در مثالی که نام بردم به خاطر اجبار و
از روی بیمیل بودن، ذهنتان تصویر خودکار را حذف میکرد اما اینجا به خاطر
شور و شوقی که دارید و تصویری که از خواسته خودتان دیدهاید، ذهنتان از هر
روشی برای پیدا کردن پاسخ استفاده میکند.
وقتی شما به ذهن خود هدفی واضح میدهید و سوالی را میپرسید در واقع به صورت آگاهانه به ذهن خود دستور میدهید. ذهن شما به کائنات متصل است. بنابراین وقتی اینگونه سوالی میپرسید در واقع در حال گفتوگو با کائنات هستید و این بسیار شگفتانگیز است. نکته مهم این است که باید از این گفتوگو لذت ببرید و اتصال خود به کائنات را بپذیرید؛ او پاسخ میدهد مطمئن باشید.
همهچیز تا اندازهای وجود دارد که شما به آن متصل هستید.
جیمز آرتور ری سخنران انگیزشی و نویسنده آمریکایی
» مراقب چالش پیش رویتان باشید
چالشی که باید هنگام تمرکز روی خواسته خود، مراقب آن باشید چالش «تمرکز روی فردا» است. در طی زندگی حرفهای یا شخصی خودم، آدمهای زیادی را دیدهام را که تا همین مرحله خیلی خوب بالا آمدند. آنها میدانند دقیقا چه میخواهند. خواسته آنها آنقدر برایشان روشن و واضح است که وقتی آن را برایم تعریف میکنند من نیز میتوانم آن را تصور کنم. آنها روی خواسته خود بسیار هم متمرکز هستند و سوالهای بسیار خوبی از خودشان پرسیدهاند اما متاسفانه درگیر چالش تمرکز برای فردا هستند.
تلخ یا شیرین، حقیقت این است که ما فقط همین امروز زنده هستیم. هیچکس روی این کره خاکی نمیتواند تضمین کند که ما روشنایی فردا را ببینیم. شاید فردا روحی باشیم که جسم خود را از دست داده باشد. در این صورت، تکلیف آن همه تمرکز و تصور چه میشود؟
میتوان کاری کرد که امروز آنقدر پر بار و پرمنفعت باشد که هیچ روز دیگری به گرد پایش هم نرسد. برای همین است که گاهی میشنویم فلانی به اندازه 12 نفر زندگی کرد. شما تا الان به اندازه چند نفر زندگی کردید؟ روزهایتان چقدر پربار بودند؟
چند راه برای تمرکز روی امروز وجود دارد که برایتان میگویم:
راه اول برای تمرکز:
» سپاسگزاری کنید
هر چه از شگفتیهای سپاسگزاری برایتان بگویم باز هم کم است. صمیمانه از شما میخواهم که سپاسگزاری را به اندازه نفس کشیدن مهم بدانید. اگر میخواهید موفق شوید و قدرتی که خداوند در اختیارتان قرار داده است را فعال کنید از همین الان سپاسگزاری را جزو برنامههای ضروری زندگیتان قرار دهید؛ آن را حس کنید.
در همین مورد میتوانید سری مقالهی رابطهی سپاسگزاری و خلق ثروت را مطالعه کنید.
راه دوم برای تمرکز:
» چند بخشی موفق شوید و موفقیتهای کوچک را دائمی کنید
هر پروژه، برنامه یا هدفی، چیزی بزرگ است که از بخشهای بسیار کوچکی ساخته شده است. چرا راه دوری برویم؟ خود ما هم مجموعه شگفتانگیزی هستیم که از میلیاردها سلول تشکیل شدهایم؛ سلولهایی آنقدر کوچک که حتی با چشم عادی هم نمیتوان آنها را دید! پس از شیوه خلقت خودتان بیاموزید و هدفهای بسیار بزرگتان را به بخشهای بسیار کوچک تقسیم کنید و هر روز روی کاغذ یا گوشی یا لپتاپ خود، رسیدن به این بخشهای کوچک را هدف قرار داده و حتما انجامش دهید.
راه سوم برای تمرکز:
» همین الان، موفقیت خودتان را احساس کنید
امروز را به گونهای زندگی کنید که گویی دیروز به هدفتان رسیدهاید. فرض کنیم هدف شما تاسیس شرکت چند ملیتی بسیار معتبری است. وقتی امروز پشت لپتاپتان مینشینید اینطور احساس کنید که پشت میز مدیرعاملی شرکتتان نشستهاید و مشغول مدیریت کارهای شرکتتان هستید.
همواره به یاد داشته باشید که با رسیدن به خواستههایتان به احساس بهتری نمیرسید بلکه با رسیدن به احساس بهتر، به خواستههایتان میرسید.
راه چهارم برای تمرکز:
» بخشی از زمان امروزتان را به خودسازی و خودشناسی اختصاص دهید.
خودسازی و توسعه شخصی بسیار بسیار مهم است چون ما همه آنچه که هستیم را وارد کارمان میکنیم پس باید آنچه که هستیم را توسعه دهیم.
قدم سوم به پایان رسید اما ماجرای ما هنوز چند نکته اساسی دیگر را در خود جای داده است. برای مطالعه ادامه این قدمها و تکمیل کردن گامهای جاذبه، قسمت بعد را دنبال کنید.
راستی، فکر میکنید تا الان، به اندازه چند نفر زندگی کردید؟ اصلا به اندازه خودتان زندگی کردهاید؟ زیر همین مقاله برایم بنویسید.
یک دیدگاه برای “استاد قانون جذب شوید و هرآنچه میخواهید را در زندگی خلق کنید | قسمت هفتم”